کتابخانه خاتم الانبیاء (ص) کرمانشاه

کتابخانه عمومی خاتم الانبیاء(ص) کرمانشاه

کتابخانه خاتم الانبیاء (ص) کرمانشاه

کتابخانه عمومی خاتم الانبیاء(ص) کرمانشاه

کتابخانه عمومی خاتم الانبیاء(ص) شهرستان کرمانشاه تاسیس 1379

چکیده رمان دختر آفتاب

سه شنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۳۲ ق.ظ

بسمه تعالی

دخترآفتاب

نویسنده:سهیلا بامیان

مژگان دختر18ساله ای است که همراه باپدر،مادرومادربزرگش درکرمانشاه زندگی می کند.عمویش سی سال پیش برای ادامه تحصیل به خارج می رود و همانجا به زنی فرانسوی علاقمند میشود بااوازدواج میکندوحاصل این ازدواج نافرجام اکنون پسری 23ساله به نام مایکل است زن عموبه مرد دیگری علاقمند میشود ومایکل وهمسرش را رهامیکند این ماجرا درروحیه مایکل اثر بسیار بدی داشته وعمو به امید اینکه بتواند شادی پسر را به اوبرگرداند به ایران سفر میکند ومدتی درمنزل برادر میماند مژگان دختر شاداب وسرزنده ای است وتاحد زیادی به بهبود روحیه پسرعمویش مایکل کمک میکند او رابه جاهای دیدنی میبرد ازجمله به کوهی به نام دخترآفتاب میبرد کوهی که دست طبیعت نقش کامل صورت یک دختر را بر دل آن حکاکی کرده و بهمین دلیل به این نام مشهور شده است. آنقدراین منظره برای مایکل جذاب بود که نقش کوه را بسیارزیبا طراحی کرد وبه مژگان هدیه داد.این مراودات باعث ایجاد علاقه بین دخترعمو وپسرعموشد.ازطرفی مژگان در یک گروه تعزیه خوانی به سرپرستی آریان پسرهمسایه شان شرکت داشت .رفت وآمدهای مژگان به منزل آریان حس حسادت مایکل رابرانگیخته بود ازترس اینکه مبادا مژگان را مانند مادرش ازدست بدهد اورا کنترل میکرد واین امر موجبات خشم و ناراحتی مژگان رافراهم آورده بود مایکل می دانست آریان به مژگان علاقمند است وبزودی ازاوخواستگاری میکند بنابراین ازعلاقمندی خود بامژگان صحبت کرد و از او درخواست ازدواج کرد..مژگان که هردو مورد را ایده آل میدانست درانتخاب مردد بود ولی تصمیم داشت به مایکل جواب مثبت بدهد چون به عقیده او برخلاف اینکه درفرهنگ دیگری بزرگ شده بوداما فرهنگ ایرانی بودن واعتقادات خود را حفظ کرده بود وبسیارمهربان وخوش قلب بود.روزی مژگان  بعلت یک رفتاربچگانه وازروی عصبانیت برخلاف میلش به مایکل گفت آریان را میخواهد و به اوهیچ علاقه ای ندارد گفتن این جمله همانا ورفتن مایکل به خارج همان ..مژگان که ازرفتارش بسیارپشیمان وناراحت بودوفکرنمیکرد مایکل برای همیشه برود با دلی آکنده ازغم واندوه مجبور شد به ناچار به خواسته آریان پاسخ مثبت بدهد بعد. از برگزاری مراسم عقد، درست سه روز مانده به مراسم عروسی آریان ومژگان ،برادر بزرگ آریان سکته میکند وزن جوان وپسرکوچکش بابک را تنها میگذارد چندماه که از مرگ برادر گذشت خانواده آریان ازمژگان میخواهند اجازه بدهد آریان زهره زن برادرش را نیز به عقد خود درآوردچون برادر درلحظات آخر زن وفرزندش را به آریان سپرده بود.به علت مخالفت مژگان پدرآریان آقای شاکرنیز سکته کرد و ازدنیا رفت .مژگان که خود رامسبب این اتفاق میدانست تصمیم گرفت علی رغم علاقه ای که دراین مدت به آریان پیدا کرده بود ازاو جدا شود ودر واقع بخاطر زن برادرآریان وپسرکوچکش بابک تن به چنین فداکاری داد.علی رغم مخالفت شدید آریان به علت علاقه فراوان به مژگان ،به خواست خودش ازآریان جدا شد. عشق مایکل به مژگان واقعی وخالصانه بودواین را درسراسر داستان میتوان فهمید ومژگان علت این اتفاقات ناگواری که یکدفعه درزندگیش افتاد را شکستن دل مایکل میدانست. مژگان که سعی میکرد همه حوادث را فراموش کند درشرکتی مشغول به کار شدوآنجا با دونفرازخانمها به نام های نازنین وساغر روابط دوستانه برقرار کرد روزی برای گردش با این دو به خارج ازشهر میروند درمسیر بازگشت بعلت سرعت بالا ونداشتن گواهینامه نازنین ،تصادف میکنند نازنین در دم جان میدهد ساغرقطع نخاع میشود ولی اوضاع مژگان ازآنها کمی بهتر است دچارشکستگی پا ولگن شده وحدود سه هفته دربیمارستان بستری بود..مژگان که روی تخت دراز کشیده با صدای آشنایی کم کم چشمهایش را باز میکند درست میبیندصدای مایکل است که باشنیدن خبر تصادف او خود را به ایران رسانده است واین بار تصمیم جدی برای ماندن درایران دارد. مایکل اتفاقات گذشته را به روی خود نمی آورد وبار دیگر ازمژگان درخواست ازدواج میکند مژگان که ازکارهای گذشته خود شرمنده است ونیزعشق مایکل را به خودش صادقانه وبی ریا می بیند به اوپاسخ مثبت میدهد مایکل دراین مدت اعتقادات مذهبی خود راتقویت کرده ونام خود را نیزبه علی تغییر داد وبرای همیشه با پدرش باتاسیس شرکتی بزرگ وبه کارگرفتن جوانان وطن خود درایران ماندند.                                                                                                               

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۲۰
کتابخانه عمومی خاتم الانبیاء(ص) کرمانشاه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.